سرکار خانم سوسن عبدی دکترای اودیولوژی از آمریکا و از اعضاء جامعه پزشکان آن است. همچنین عضو هیات تحریریه ی Journal of Hearing می باشد. او پایه گذار کاشت حلزون در ایران و مدیر کاشت حلزون دانشگاه علوم پزشکی تهران و همچنین راه اندازی کاشت حلزون در بیمارستان بقیه الله و مدیریت آن را نیز برعهده داشته است. او با گذراندن از دوره های پیشرفته ی شنوایی اطفال در میامی، شنوایی اطفال در آمریکا ،توانبخشی و الکترو فیزیولوژی در آمریکا، کاشت پیشرفته ی حلزون در سیدنی استرالیا، دوره ی پیشرفته ی تجویز سمعک بزرگسالان و اطفال در هانور آلمان، دوره ی پیشرفته ی تجویز سمعک بزرگسالان و اطفال دربیمارستان های بلژیک، ایتالیا و هنگ کنگ بر آگاهی و دانش خود در راستای درمان مردمان نیازمند افزود. سخنرانی او در بیش از پنجاه کشور و چاپ مقاله های بسیار در ژورنال های معتبر پزشکی به پرکاری و روحیه ی پژوهشگرانه ی او اشاره دارد. در این شماره مقاله ی او را درباره ی درمان کم شنوایی با کمک موسیقی خواهیم خواند تا از نگاهی دیگر به ارزش موسیقی این هنر شگفت و بی مانند پی ببریم.
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/12/-گوش-e1610390565489.jpg10584Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-12-27 11:05:042021-01-11 17:43:08دو چندان که گویی می شنو
آنچه برای شما در این دانستنیها پژوهش شده و به نگارش درآمده پشتوانه ای استوار همچون پژوهش های ارزنده استاد توانمند و بی مانند ملک الشعرا بهار را نیز داراست. گزیده نویسی و کوتاه نویسی در دستورکار بوده تا در زمانی اندک بتوانید به یاد بسپارید.
کهن شعر
کهن ترین شعر در ایران زمین، گاثا،گاتا یا سرودهای آهنگینی است که زرتشت در نیایش و آفرین باد اهورا مزدا، یگانه و بزرگترین آفریننده جهان سروده است.هر گات دارای پنج سرود است. در اوستا نیز سرودها دارای هجا، تکیه و فشار هستند و همانند امروز بنیاد قافیه در آن دیده نمی شود. این سروده ها که از هزارتوی تاریخ برجا مانده اند بی گمان از بهترین دستاوردهای آدمی است که یکتاپرستی، اندیشه نیک، کردارنیک و گفتارنیک را گوشزد می کنند.
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/12/آپولون.jpg326342Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-12-23 08:59:482021-01-11 17:46:08دانستنی های موسیقی ایرانی
ابراهیم سپهری زنگنه در 31 شهریور 1321 در کرمانشاه چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در همین شهر و دبیرستان و دانشگاه را در تهران به پایان رساند و در رشته ی ارتباطات اجتماعی فارغ التحصیل شد. پدر ایشان شعیب سپهری زنگنه هنرمندی توانا بود و از سرامدان حوزه ی نقاشی، خط و موسیقی بود. عموی نامبرده مرحوم حاج ایوب خان سپهری زنگنه(مزین الممالک) نیز از نقاشان برجسته و یکی از جوانترین شاگردان مرحوم استاد کمال الملک بود. عشق شدید به سه تار از همان اوان کودکی در ایشان به وجود آمد. فراگیری سه تار را در ابتدا با کیخسرو پورناظری در کرمانشاه آغاز نمود و سپس نزد علی اکبرخان اعظم زنگنه که از شاگردان استاد نی داوود بود به فراگیری قطعات پراکنده پرداخت.
با هجوم محمود افغان نیز ایران دستخوش تنشی دیگر شد و با چپاول افغانها بسیاری از دستاوردهای بازآفرینی شده ایرانیان به ویژه در اصفهان و شیراز نابود شد یا به تاراج رفت.
در دوران نادرشاه نیز هیچ رویکردی به این هنر دیده نمیشود. تلاش نادر با روندی که در پیش روی خود داشت بیشتر به ساختن ارتشی قدرتمند گذشت تا بتواند ایران را از دست لاشخوران و کرکسهای تشنه به خون آزاد سازد پس این هنر تنها در پستوخانهها و در بین خود مردم سینه به سینه و با ترس از گزندهای پیرامون درجا میزد. از نادر در این میان تنها به اینکه او دوست داشته برای وی از داستانهای شاهنامه بخوانند بسنده شده است.
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/12/رادیویی-قدیمی.jpg347466Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-12-16 17:37:412021-01-11 17:49:29کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین (بخش سوم و پایانی)
گفتهاند که باربد برای هر روز آهنگی ساخته که به هفت خسروانی شهره شده است و برای هر روز از سی روز ماه که سی لحن باربد نام گرفته و همچنین برای سیصد و شصت روز از سال اوستایی نیز آهنگ ساخته است. استاد نظامی گنجوی در سرودهای نام این آهنگها را آورده است:
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/12/اتاق-آکوستیک-عالی-قاپو.jpg535603Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-12-16 16:58:432021-01-11 17:50:36کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین (بخش دوم)
موسیقی هنری است ناب و شگفت که آدمی را بیش از هر هنر دیگری دست خوش شورمندی،سرمستی، آرامش یا غم میسازد. به راستی این پدیده سرشار از جاودانگی و عشق تنها از سوی دادار بی همتاست و ارمغانی بی مانند برای انسان خاکی است. هنر پایکوبی، خواندن و موسیقی با زاده شدن آدمی و برداشت زیباشناسانه و نیازمند او از دنیای پیرامون رَنگ و کِرشمه یافت تا تار و پود زمین از آواهای زیبا جاودانگی یابد.
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/11/آقا-حسینقلی-و-میرزا-عبدالله.jpg173265Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-12-16 14:13:092021-01-11 17:51:21کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین (بخش اول)
Presented to the pure spirit of Master Mohammad-Reza Shajarian
Author: Peyman Poorshakibaii
Translation to English: Rozita Nezami
Edits and voice reading: Keith Ward
A work from the Cultural Group of Garozman, November 2020
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/11/mohammadreza-shajarian-e1610391156343.png290304Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-11-25 06:24:262021-01-11 17:52:56Iranian Song Phoenix, Mohammad Reza Shajarian
شما می توانید این ویدئو را در ذیل این مطلب یا از داخل سایت <آپارات> تماشا نمائید.
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2021/01/از-رود-خشک-تا-بانگ-تر.jpg540540Modirhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgModir2020-11-19 08:42:582021-01-17 09:30:17پنج اصطلاح رایج موسیقی ایران
هیچگاه نمیتوان نقش ارزندهی سازندگان چیرهدستِ ساز را در کارزار موسیقی ایران نادیده انگاشت. نوازندگان چیره دست و توانا هرچند از هوش و دانش بسیار برخودارند، هماره نیازمند سازآفرینان بوده و خواهند بود. کارِ دست و ساخت و ساز از چوب برای نوازندهای که میبایست همواره از انگشتان دست خود برای نوازندگی بهره بَرد کار آسانی نیست. همچنین برای سازآفرینانی که کار سخت با دست انجام میدهند نواختنی ویژه همانند نوازندگان چیرهدست دشوار است. از این روی نوازنده و سازآفرین بِسان بالهای دو پرنده پَرِ پروازِ جاودانگی نغمات را میآفرینند تا به ستایش زیباییهای گیتی بپردازند.
رامِش و خُنیا در فرهنگ و مَنش باورشناسی ایرانی تا بدان پایه گرامی و گران ارج بوده است که ارزش و کارکردی فراسویی و مینوی یافته است. نام آسمانِ بَرین یا عرش که نیاکان ما آن را کاشانهی جانهای پاک و تابناک میدانستهاند و بهشتِ بَرین گَرُثمان، گَرُزمان بوده است. این نام در بُن به معنی سرای سرود و خانهی خُنیاست.
گر زمان یابم ز احداثِ زمان شک نکنم
کز معالیش گَرُزمان به خراسان یابم
خاقانی
مه و خورشید با برجیس و بهرام
زحل با تیر و زهره بر گَرُزمان
همه حکمی به فرمان تو رانند
که ایزد مر تو را داده است فرمان
دقیقی توسی
نکتهای دیگر نیک نغز و شگرف، حتّا خردآشوب و اندیشه کوب، آن است که این باورِ باستانیِ ایرانی: باور بدانکه گَرُزمان یا عرش خانهی خُنیاست و سرایِ سرود، از فراسویِ هزارهها، همچنان پاییده است و بر جای مانده است و هنوز بر زبانها، روان است. هنگامی که آهنگی دلنواز و جان آویز را میشنویم یا آوایِ اهوراییِ خوانندهای چیره زبان و شِکّردهان را و بر آن سر میاُفتیم که رامشگرِ چرب دستِ نوشین زخمه و خوانندهی دستانزنِ شکّرشکن را، با شگرفترین شیوه و رساترین روش و گزیدهترین گونه، بستاییم میگوییم: “ما را به عرش بردی” خواستمان، از این سَختهترین سخن در ستایش، آن است که:
ما را با فسونِ فسانه گونِ زیر و بَم، به گَرُزمان بردی.
( از کتاب دمی با جادوی زیر و بم نوشته استاد دکتر میرجلال الدین کزّازی نشر مکتبخانه یحیی)
همچنین
گَرُزمان : آسمان برین یا عرش اَعلا ،آسمان و سپهر.
(اوستایی، از فرهنگ ریشه شناسی پاول هرن و هاینریش هوبشمان به تصحیح استاد دکتر استاد جلال خالقی مطلق نشر مهرافروز)
درباره ی ما
این گروه فرهنگی و هنری دیر زمانی است که با گردش خورشید و ماه همراه بوده و به کارهای هنری پرداخته است و ارمغان هنری آن، هنرجویان موفق بسیاری است که با آموزش موسیقی ایرانی با سازهای تار و سه تار و تکنیک صداسازی و خواندن و فن بیان آشنا شده و در راه زیبای هنر بالیدهاند. چندی بر آن شدیم تا این مهربانان هنرآموز را گرد هم آوریم و برای کودکان ایران تلاش کنیم. دستاوردمان کتاب، نمایشنامه، کتاب صوتی برای کودکان بود که در قالب گروه فرهنگی هنری نارنج و ترنج به پیشگاه دوستداران پیشکش گردید. همکاری ما با مجلاتی همچون برگ هنر، نارنگی و انتشاراتهایی چون، آ، مکتبخانه یحیی، آشیانه کتاب، جوان امروز، رَهی، مِهراَفروز، ماهوریان و ناشران دیجیتال چون نوار،کتابراه و فیدیبو، چاپ مقاله و کتابهای شعر، داستان، فکاهی، نمایشنامه، آموزشی و موسیقی را به همراه داشت.
اکنون نیز در پیشگاه شما که تشنهی آموختن هستید برآنیم که تا با کمک دانایان و آگاهان رشتههای هنری در گروه فرهنگی گَرُزمان همچنان کوشا با باور داشتن این که راه در جهان یکی است آن هم راه راست هر چه در توان داریم بگذاریم تا اندکی بتوانیم بر گنجینههای هنری و آموزشی سرزمین مان ایران با شکوه بیافزاییم و آنچه فرا میگیریم را به دیگران سپرده تا فرا راه آیندگان باشد.
دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند
https://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpg300300reza_adminhttp://garozman.ir/wp-content/uploads/2020/10/IMG-20200418-WA0018-300x300-1.jpgreza_admin2020-11-10 05:44:312021-01-11 18:05:16گَرُزمان ( سرای سرود و خانه ی خُنیا)
گروه فرهنگی گرزمان دیر زمانی است که با گردش خورشید و ماه همراه بوده و به کارهای هنری پرداخته است
و ارمغان هنری آن، هنرجویان موفق بسیاری است که با آموزش موسیقی ایرانی با سازهای تار و سه تار و تکنیک صداسازی و خواندن و فن بیان آشنا شده و در راه زیبای هنر بالیدهاند.
چندی بر آن شدیم تا این مهربانان هنرآموز را گرد هم آوریم و برای کودکان ایران تلاش کنیم.
دستاوردمان کتاب، نمایشنامه، کتاب صوتی برای کودکان بود که در قالب گروه فرهنگی هنری نارنج و ترنج به پیشگاه دوستداران پیشکش گردید.
همکاری ما بامجلاتی همچون برگ هنر، نارنگی و انتشاراتیهایی چون، آ، مکتبخانه یحیی، آشیانه کتاب، جوان امروز، رَهی، مِهراَفروز، ماهوریان
و ناشران دیجیتال چون نوار،کتابراه و فیدیبو، چاپ مقاله و کتابهای شعر، داستان، فکاهی، نمایشنامه، آموزشی و موسیقی را به همراه داشت.
اکنون نیز در پیشگاه شما که تشنهی آموختن هستید برآنیم که تا با کمک دانایان و آگاهان رشتههای هنری در گروه فرهنگی گرزمان همچنان کوشا با باور داشتن این که راه در جهان یکی است آن هم راه راست هر چه در توان داریم بگذاریم تا اندکی بتوانیم بر گنجینههای هنری و آموزشی سرزمین مان ایران با شکوه بیافزاییم و آنچه فرا میگیریم را به دیگران سپرده تا فرا راه آیندگان باشد.
هنرمند از آن روی آشکارنمای سرشت آفریدگار است که هنر را میآفریند. خُنیا، یارِ آهنگین شعر در فراز و فرود تاریخ داشتههای ملتی کهن را پاسداری کرده است.
آگاهی ازپندارها، اندیشهها، گفتارها، ناگفتهها، کردارها و ناکردهها از سوادِ سوختهی شهر شعر و خُنیا پیداست. مردان و زنانی که در این سرزمین زیستهاند، عشق ورزیدهاند و رنج بردهاند، در پیکر شعر و خُنیا جاودانهاند.
رَدی از کاروانِ شعر و خُنیا، گُمکردههای پیشین فرهنگ و تاریخ و آرزوهای فرا راه مردم این سرزمین را راهنما بوده است. چرا که شعر، سخن و خُنیا تنها با جان، خرد و احساس از کِلکِ مردان و زنانی ارزش جاودانگی مییافته که همهی مردمان گیتی را مینگریستند.
بیان این جان و تنِ همسان به دست توانای شاعر و خواننده، دستیافتنی میشود و این دو از آن روی که آفریدگارِ خُنیایِ سخن میشوند، نزد ایرانیان ارزشی ویژه مییابند. امروز هفدهم ماهِ مِهراز سال هزارو سیصد و نودونه، روز پَرکشیدن “ققنوس آوازِ ایران، استاد محمدرضا شجریان” است.
پَرکشیدن “ققنوس آوازِ ایران، استاد محمدرضا شجریان”
بیگمان این مرد بزرگ و روشنفکر استادی بیمانند در آواز و موسیقی، شعرخوانی، تصنیفخوانی، خوشنویسی، پرورش گُل و باغداری، سازآفرینی و هنرشناس و هنرپرور است.
آنچه همگان ازاستاد محمدرضا شجریان برشمردهاند گویای این نکته است که زنان و مردان این آب و خاک دوستدار هنر و هنرمند بوده و ارج و ارزش این گوهر ناب را میشناسند.
فرّه ایزدی هنرِ آواز که فروغی از سوی دادار جهان است به وی سپرده شد تا همچون استاد توس، “فردوسی” که زبان پارسی را ازگزند رهانید، او نیز شکوهِ آواز ایرانی را برای ایرانیان بازشناسد و از گزند برهاند.
هم اوست که نه تنها با پشتوانهای قدرتمند به نام “شعر” آشناست که از “خُنیا”نیز بهره برده تا هنر خواندنِ انسان را با برترین زبان ادبیات جهان در هم آمیزد و جهانیان را به شگفتی وا دارد.
او یک تنه در برابر سختیها و دشواریهای پیش رو که همه از آن آگاهیم ایستاد و با آگاهی، سختکوشی و باور خود ارمغانی بس ارزشمند، برتر از گنجی گرانبها را به ایران و ایرانی بخشید.
استاد محمدرضا شجریان از هزارتوی مازهای پیچیده آواز گذر کرد و بخت یار وی گشت تا آموزههای خود را از بزرگان ایران زمین، خوشهچینی کند و با کنجکاوی، عشق، سختکوشی، راه دشواری را به پیماید و در این راه به جایگاهی دستنیافتنی برسد و سَنجه ای گردد برای آیندگانی که دوستدار هنر آوازند.
جایگاه ایشان
به راستی قرنها باید بگذرد تا چنین بزرگانی در سرزمینی زاده و پرورده شوند.
این هنرمند بزرگ و بیهمتا در یاد و قلب مردم جای دارد که جاودانگی را در پی دارد. او در قَلَم نویسندگان اسطوره ای خواهد گشت چون بزرگانی همچون فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ، خیام و… تا ایران هست جاودانه خواهد ماند.
آوازها و ترانههای او زمزمهی خواندن هر ایرانی خواهد بود و سینه به سینه دوام خواهد یافت.
آوازها، تصنیفها، مناسب خوانیها و نوآوریهای او در موسیقی که ریشه در فرهنگ ناب ایرانی دارد را آیندگان در زمانی که اهریمنان پوک مغز کژاندیش رخت بربسته باشند در دانشگاهها سالها تدریس خواهد شد و پژوهشگران سالها باید این دستاوردها را پژوهش کنند و بیاموزند.
کشیدم سرمه برچشمم ز خاک پای بینایان
که تا بینم به چشم دل رخت با نور بینائی
مرا توصیف کردن ازتو لازم نیست درعالم
که درخوبی به هرجایی تو بیشک آشکارائی
محمدعلی پورشکیبائی
او نه تنها آواز که فهمیدن شعر با یاری خُنیا را بنیاد نهاد. آنانی که در فن و دانش موسیقی آگاهی دارند میدانند که در گذشته آواز چگونه خوانده میشده است و استاد شجریان با سختکوشی و آگاهی و تیزهوشی خود اکنون آن را به چه گونه ساخته و پرداخته کرده است.
آوای آسمانی، توان خوانش، فهم شعر، درست خواندن بی کم و کاست از او آوازخوانی بیهمتا و دستنیافتنی ساخته است. بیگمان بر این باورم که اگر همچون “استاد توس فردوسی” کسی زاده شود از “ققنوس آواز ایران محمدرضا شجریان”، نیز زاده خواهد شد.
استاد محمدرضا شجریان
آلبوم ها و یادگاری های ققنوس آواز ایران
در این گفتار آنچه در خور نگارش آمده است تنها فن و دانش موسیقی نیست بلکه بُنمایههای فرهنگی و ایرانیت سرزمینی است که به آن عشق میورزیم.
بی گمان گرداننده ی “گنبد مینا” فرزندی را به این سرزمین ارمغان داد که نوای “مرغ سحر” را بخواند تا به خواب رفتگان را بیدار کند.
او “بیداد” را خواند تا شهرِ یاران به شهریاران بسپرد. “عشق داند” که او چه کرده است. “دستان” خُنیاگرِ آوای او از زبان حافظ و سعدی پرده دَری میکنند.
او دل در گرو “آستانجانان” دارد و بر باوری استوار از عشق “نوا” میخواند.
وی “در خیال” من و توست تا با زبان آواز با پندِ برگرفته از اندیشه در شعر، “معمای هستی” را دریابد.
او “آسمان عشق” را در “شب، سکوت و کویر”، “فریاد” میزند.
ایشان “گلبانگِ ربّنا” سر میدهد تا بگوید از زنجیرهایی که پایت را بسته است رها شوید!
او بر فراز تپه “ماهورها با تَذَروی” آوازمیخواند تا“قاصدکی” پیدا شود و “پیام نسیمِ” آزادی را نوید دهد.
“دل مجنونی” دارد این “خسروخوبان”
“دل مجنونی” دارد این “خسروخوبان”و هر بار با غُرِّش رعدی دژخیمگون با نوای “مرغ شباهنگ” به پیش میرود تا به فرجام “خلوت گزیده” در کنار یار دیرین خویش ققنوسی هزارساله در توس “آرام جان” مییابد.
آری او “ققنوس آواز ایران” است.
گویند ققنوس هزار سال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار گرد آورد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال برهم زند چنانکه آتشی از بال او به کوشش در هیزم اُفتد و خود با هیزم بسوزد.
از خاکسترش، تخمی پدید آید و او را جفت نمیباشد و موسیقی را از آواز او دریافتهاند.
ققنوس آواز ایران
دیگر توان نوشتنی نیست چرا که اشک راه دیدگان را بسته است و این درد جانسوز از نبود این بزرگان درد کمی نیست.
ما برای این ایرانی شدهایم که همچون این بزرگانی را داشتهایم و از آن برجهانیان میبالیم.
به راستی اگر ایران ما از این مردان و زنان باشکوه تهی شود و ما برای ادامهی راه آنان که راه راستی است نکوشیم دیگر به چه بنازیم و ببالیم؟ برماست که ارج و ارزش هنرمندان سرزمینمان ایران باشکوه را بدانیم و به فرزندان ایران بیاموزیم. روان استاد محمدرضا شجریان شاد و نام و راهش مانا و جاوید باد.