بخش اول و دوم مقاله “کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین”
به قلم پیمان پورشکیبائی (نویسنده ، پژوهشگر، آموزگار موسیقی و مدیر گروه فرهنگی گرزمان)
بخش سوم:
با هجوم محمود افغان نیز ایران دستخوش تنشی دیگر شد و با چپاول افغانها بسیاری از دستاوردهای بازآفرینی شده ایرانیان به ویژه در اصفهان و شیراز نابود شد یا به تاراج رفت.
در دوران نادرشاه نیز هیچ رویکردی به این هنر دیده نمیشود. تلاش نادر با روندی که در پیش روی خود داشت بیشتر به ساختن ارتشی قدرتمند گذشت تا بتواند ایران را از دست لاشخوران و کرکسهای تشنه به خون آزاد سازد پس این هنر تنها در پستوخانهها و در بین خود مردم سینه به سینه و با ترس از گزندهای پیرامون درجا میزد. از نادر در این میان تنها به اینکه او دوست داشته برای وی از داستانهای شاهنامه بخوانند بسنده شده است.
در دوران کریمخان زند(وکیل الرعایا) که آوازهی دادگری و بخششهای او در تاریخ پیچیده است ناگزیر به بازسازی و رسیدگی به دردمندی مردم ایران گذشته است. در این دوران جانی دوباره به موسیقی دمیده میشود که آن هم کوتاه است و تنها به آن میرسد که این خنیاگران کمی از پستوها خارج شوند. با کنکاش در این دوران نیز چیزی یافت نمیشود که زبانزد یا دستان شده باشد و تنها در رستم التواریخ نام چند زن خواننده برده شده است. از دیگر برجستگانی که این هنر را نیز فراتر از آنچه بدان آگاه بودند یکی میرزانصیراصفهانی و دیگری مشتاق علیشاه اصفهانی بودهاند. در نوشتارها نیز آمده است که سیم سوم سه تار که امروزه بنام سیم مشتاق نیز کاربرد دارد از آفرینشهای اوست.
در دوران قاجار که زمان زیادی از دوران زیبای موسیقیایی میگذرد رویکردهای نوینی به این هنر میشود. در این تاخت و تاز و تاراج و از هم گسیختگیها از هنر پیشینیان چیز زیادی باقی نمانده بود تا خنیاگران بتوانند ساخته و پرداخته کنند. پس برآن شدند تا روشهایی دیگر بیافرینند و پژوهش و گردآوری کنند تا این دستاورد شکوهمند آدمی از میان نرود. تاریخنگار تاریخ عضدی دوتار زدن و شاهنامه خوانی آقا محمد خان قاجار را گزارش کرده است. پس از وی نیز برادرزاده وی باباخان نقاره خانه را به دیگر سراهایی همچون ضرابخانه، زنبورکخانه، یساولخانه و… افزود. در این دوران از هر سوی که بنگریم هنر خنیا همچنان دوران فرود دارد و تنها در زمان ناصرالدین شاه است که چون خود دستی بر هنر داشته نگاه به موسیقی در سایه گشت و گذار او به اروپا و دانستن ارزش موسیقی آن هم ابتدا در شاخه نظامی رنگی دیگر مییابد. تاریخنگاران با اینکه از پایان دوران صفوی رگههایی از موسیقی دستگاهی را کم و بیش یافتهاند اما آنچه بدان باور دارند آغازموسیقی دستگاهی و به گونهای ردیف کردن آن را از دوره پادشاهی فتحعلیشاه و محمد شاه میپندارند. روزه خوانی، تعزیه یا شبیه خوانی، نوحه و مرثیه و دسته گردانی با نواهای کهن برای نیایشها و سوگ خاندان امامان دوباره جان گرفت. نوای نقاره که پیشینهای دراز دارد و برای سپاس از دمیدن و باز رفتن خورشید زده میشد باز شنیده شد. دستههای خواننده و نوازنده در این دوران نیز رو به افزونی گذاشت و دستههایی همچون دسته مؤمن، کریم ،گل رشتی، طاووسی و … یادگار این دورانند.
دسته نقاره چی ها دوران قاجار
خنیاگران بزرگ و بی مانندی در دوران ناصرالدین شاه که از دیگر پادشاهان قاجار روشنفکرتر مینمود بر آن شدند تا آنچه از موسیقی این مرز و بوم برجای مانده بود و سینه به سینه به دیگری سپرده شده بود را فراگرفته و با دانش روز هماهنگ کرده به دیگران بیاموزند. میرزاعبدالله و آقا حسینقلی که فرزندان آقاعلی اکبر فراهانی بودند هریک در این راستا کوشیدند و با گردآوری آنچه خنیاگران مینواختند یا مینامیدند را همانند آوازها، مقامها و گوشهها به گونهای امروزین آراستند که ردیف موسیقی نام گرفت. در این دوران کارهای بسیار ارزشمندی در دوباره بارورکردن این هنر به فرجام رسیده است. آموزش دسته موزیک نظامی به روش اروپایی با نگرش و دیدگاههای بزرگمردی چون امیرکبیر انجام گرفت و مدرسه موزیک در دارالفنون به راه افتاد و آوانگاری اروپایی نیز دستاورد این دوران است. از آموزگاران به نام این مدرسه مسیو لومر و از شاگردان وی میتوان به سلیمان خان، یوسفخان و غلامرضاخان سالار معز، ارسلانخان ناصر همایون، ابراهیم آژنگ و نصرالله مین باشیان اشاره کرد .
کار ارجمند و بسیار ارزشمند دیگری در این دوران روی داد. کلنل علی نقی خان وزیری پس از فراگرفتن آوانگاری موسیقی، آنچه میرزا عبدالله و آقا حسینقلی انجام داده بودند را به نگارش کشید و مانا ساخت و برای موسیقی ایران نظریه پردازی کرد و تئوری موسیقی نوشت. وزیری خود دراین باره یادکردهای خود را به نگارش درآورده که در کتاب سرگذشت موسیقی ایران به قلم شیوای زنده یاد روح الله خالقی میتوانید بخوانید. درویش خان پیش درآمد را با نگاه بهراوشنهای باستانی آفرید و به موسیقی افزود. عارف قزوینی نخستین کنسرتهای سیاسی را با تصنیف و ترانههای ملی میهنی به اجرا درآورد. نخستین تصنیف پردازی، ترانه خوانی، دوبیتی خوانی و چهارپاره خوانی، رِنگ و ضربی نوازی، ساخت سرودهای نظامی، برگزاری کنسرت و … دستاورد این دوران است. بخشهایی از موسیقی دوران قاجار ضبط نیز شده است که به عنوان گنج سوخته در دسترس است. از نوازندگان به نام این دوران نیز میتوان به سنتورخان، خوشنوازآقا، آقا علی اکبر فراهانی، حبیب سماع حضور،علی اکبر خان شاهی و … را از دوره ناصری اشاره کرد . سازهای به کارگرفته شده در این دوران کمانچه، سنتور، تار، نی، تنبک و سه تار، تنبور، پیانو، قانون و … است.
جمعی از نوازندگان گرد میرزا عبدالله
دوران پهلوی دیگر دورانی نیست که بتوان با پیشرفت همسو نشد و میبایست ایران با دستافریده های خود گامی پیش نهد تا همسو با جهانیان به پیش رود. در سال هزار و سیصدو دو مدرسه عالی موسیقی آغاز به کار کرد. در سایه و دامان استادانی بنام همچون کلنل علی نقی خان وزیری، درویش خان، مرتضی خان نی داوود، علی اکبرخان شهنازی ، رضا محجوبی، طاهرزاده و … هنرجویان به نامی چون روح الله خالقی، ابوالحسن صبا و نورعلی خان برومند، بنان، قمر، روح انگیز و… رشد یافتند. پس از آن نیز هنرستان و دانشگاه هنرهای زیبا به پرورش هنرآموزان پرداختند. با آمدن رادیو و تلویزیون به ایران نیاز به ساختن برنامهها افزون شد و موسیقی نه تنها هنر که صنعت پولسازی نیز شد. تالار رودکی و چندین تالار دیگر برای برگزاری کنسرت ساخته شد که در این راه پشتیبانی دست اندرکاران در خور ستایش است.
از سویی نیز در سایه مردی که او را پدر سازسازی نوین ایران میخوانند استاد ابراهیم قنبری مهر همه سازهای ایرانی برای بهینه شدن با پژوهش ایشان به ساخت دوباره درآمد و بسیاری از سازها همانند رباب، قیچک یا سرود، چنگ، تار، سه تار، بربت و… دوباره ساخته شد و در دست خنیاگران جانی تازه یافت و نوایش گوش ارکستر دوستان را به شنیدن نوای خوش واداشت.
بدین روی این رشته زیبا دوران خوبی را سپری ساخت و در سایه وزارت فرهنگ و هنر که نگاه پشتیبان کننده و پیشرو داشت در رشتههای گوناگون موسیقی به پیش میرفت. برای نخستین بار در ایران به سال هزارو سیصدو چهل و هفت مجله موزیک و مجله موسیقی در دسترس همگان بود و خنیاگری برای مردان و زنان فراگیر شد و نه تنها موسیقی ملی و شهری که موسیقی بومی را نیز در جای جای ایران در بر گرفت. پژوهشهای گوناگون موسیقی گسترش یافت و مردم دانش پژوهی که تشنه این راه بودند برای پیشبرد این هنر گام برداشتند.
رادیویی قدیمی
در روزگاران ما سالهاست که نگاههای گوناگونی به این هنر شده است. دستاوردهای این دوران در بخش موسیقی در دهه نخست که جنگ نابرابری به سرزمین ما روا داشته شد به نواپردازی سرودهای ملی میهنی و ارزش گذاری بر موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی بومی با سازهای کهن ایرانی بوده است. پس از آن نگاهی که ریشه در گوناگونی باورها و برداشتها از این هنر دارد به این گسترهی آسمانی که مانایی و جاودانگیاش را از ایزد یکتا دارد، آن را به گونهای دست و پا بسته ساخته است. همچنین دستاوردهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این راستا با برگزاری جشنوارههای موسیقی در سرتاسر کشور یا برگزاری کنسرتهای گوناگون در دیگر کشورهای جهان و پژوهشهای بی شماری که در دانشگاهها و از سوی دلسوختگان این هنر برتر انسانی انجام میگیرد در خور ستایش است.
ارکستر ملی ایران
همانگونه که گفته شد در این نوشتار روش نگارشی را در پیش گرفتیم که خواننده بتواند نگاهی ویژه به درخت کهنسال تاریخ موسیقی سرزمین شکوهمندمان ایران داشته باشد و میوه تاریخ موسیقی را باورمندانه و زیبا بچشد تا بتواند آن را برای دیگران داستانگونه بازگو کند. اما آنچه همهی ما ایرانیان آرزومند آن هستیم همان است که استاد امیری فیروزکوهی نگاشتهاند:
آه ای موسیقیِ عرشی سرود از کجایِ عرش میآیی فرود
چون فرود میآیی از آفاقِ عرش میبری بالا مرا تا ساقِ عرش
با کمند نورِ ماه آسمان از مکانم میبری تا لامکان
با پر و بال توای رشک مَلَک عرصه گامی است تا بامِ فلک
هر رگ جان رشتهای از ساز توست جان سِپَند شعله آواز توست
جان پناهی در نبرد زندگی عافیت بخشی ز درد زندگی
گویام بشنو ز درد روزگار از جهان نه پود بگذارد نه تار
پس رها کن قیل را و قال را وقت را دریاب و نقد و حال را
منابع
سرگذشت موسیقی ایران (روح الله خالقی)،فرهنگ دهخدا(علی اکبر دهخدا)،فرهنگ سازها (حسینعلی ملاح)،تاریخ موسیقی ایران زمین(حسن مشحون)،تاریخ موسیقی خاور زمین ایران بزرگ و سرزمینهای مجاور(هنری جرج فارمر)،موسیقی رادیو و نقش مدیریت (ایرج برخوردار)،کتاب سال شیدا( مجموعه مقالات ،محمد رضا لطفی)،الموسیقی الکبیر(ابونصر فارابی)، مقاصدالالحان(عبدالغادر مراغی )،گامهای گمشده (مرتضی حنانه)، مبانی اتنو موزیکولوژی موسیقیشناسی تطبیقی(محمدتقیمسعودیه).
بخش های مرتبط: