بخش اول مقاله کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین

به قلم پیمان پورشکیبائی (نویسنده ، پژوهشگر، آموزگار موسیقی و مدیر گروه فرهنگی گرزمان)

بخش دوم:

گفته‌اند که باربد برای هر روز آهنگی ساخته که به هفت خسروانی شهره شده است و برای هر روز از سی روز ماه که سی لحن باربد نام گرفته و همچنین برای سیصد و شصت روز از سال اوستایی نیز آهنگ ساخته است. استاد نظامی گنجوی در سروده‌ای نام این آهنگ‌ها را آورده است:

در آمد باربد چون بلبل مست

گرفته بربطي چون آب در دست

ز صد دستان که او را بود در ساز

گزيده کرد سي لحن خوش آواز

ز بي لحني بدان سي لحن چون نوش

گهي دل دادي و گه بستدي هوش

به بربت چون سر زخمه در آورد

ز رود خشک بانگ تر در آورد

چو باد از گنج باد آورد راندي

ز هر بادي لبش گنجي فشاندي

چو گنج گاو را کردي نواسنج

برافشاندي زمين هم گاو و هم گنج

ز گنج سوخته چون ساختي راه

ز گرمي سوختي صد گنج را آه

چو شادروان مرواريد گفتي

لبش گفتي که مرواريد سفتي

چو تخت طاقديسي ساز کردي

بهشت از طاق‌ها در باز کردي

چو ناقوسي و اورنگي زدي ساز

شدي اورنگ چون ناقوس از آواز

چو قند از حقه کاوس دادي

شکر کالاي او را بوس دادي

چو لحن ماه بر کوهان گشادي

زبانش ماه بر کوهان نهادي

چو برگفتي نواي مشک دانه

ختن گشتي ز بوي مشک خانه

چو زد ز آرايش خورشيد راهي

در آرايش بدي خورشيد ماهي

چو گفتي نيمروز مجلس افروز

خرد بي خود بدي تا نيمه روز

چو بانگ سبز در سبزش شنيدي

ز باغ زرد سبزه بر دميدي

چو قفل رومي آوردي در آهنگ

گشادي قفل گنج از روم و از زنگ

چو بر دستان سروستان گذشتي

صبا سالي به سروستان نگشتي

و گر سرو سهي را ساز دادي

سهي سروش به خون خط باز دادي

چو نوشين باده را در پرده بستي

خمار باده  نوشين شکستي

چو کردي رامش جان را روانه

ز رامش جان فدا کردي زمانه

چو در پرده کشيدي ناز نوروز

به نوروزي نشستي دولت آن روز

چو بر مشگويه کردي مشگ مالي

همه مشگو شدي پرمشک حالي

چو نو کردي نواي مهرگاني

ببردي هوش خلق از مهرباني

چو بر مرواي نيک انداختي فال

همه نيک آمدي مرواي آن سال

چو در شب بر گرفتي راه شبديز

شدندي جمله آفاق شب خيز

چو بر دستان شب فرخ کشيدي

از آن فرخنده‌تر شب کس نديدي

چو يارش رای فرخ روز گشتي

زمانه فرخ و فيروز گشتي

چو کردي غنچه کبک دري تيز

ببردي غنچه کبک دلاويز

چو بر نخجيرگان تدبير کردي

بسي چون زهره را نخجير کردي

چو زخمه راندي از کين سياووش

پر از خون سياووشان شدي گوش

چو کردي کين ايرج را سرآغاز

جهان را کين ايرج نو شدي باز

چو کردي باغ شيرين را شکربار

درخت تلخ را شيرين شدي بار

نواهایي بدين سان رامش انگيز

همي زد باربد در پرده تيز

بگفتا باربد کز بار به گفت

زبان خسروش صدبار زه گفت

چنان بد رسم آن بدر منور

که بر هر زه بدادي بدره زر

به هر پرده که او بنواخت آن روز

ملک گنجي دگر پرداخت آن روز

به هر پرده که او بر زد نوایي

ملک دادش پر از گوهر قبایي

زهي لفظي که گر بر تنگ دستي

زهي گفتي زهي زرين به دستي

درين دوران گرت زين به پسندند

زهي پشمين به گردن وا نبندند

ز عالي همتي گردن برافراز

طناب هرزه از گردن بينداز

به خرسندي طمع را ديده بر دوز

ز چون من قطره دريایي در آموز

که چندين گنج بخشيدم به شاهي

وز آن خرمن نجستم برگ کاهي

به برگي این سخن را راست کردم

نه او داد و نه من درخواست کردم

مرا اين بس که پر کردم جهان را

ولي نعمت شدم دريا و کان را

نظامي گر زه زرين بسي هست

زه تو زهد شد مگذارش از دست

بدين زه گر گريبان را طرازي

کني بر گردنان گردن فرازي

   بی‌­گمان نام یا نوای سینه به سینه برخی از گوشه‌های ردیف دستگاهی اکنون موسیقی ایران همچون مهربانی، نوروز، تخت طاقدیس و ناقوس و…  به یادگار مانده از دستان های باربد است که برخی در ستایش پادشاهان دادگر، در ستایش بهار و زیبایی دشت و دمن، برخی نوش و خرمی و کامرانی و یا سرودهای آیینی هستند.

در این دوران طلایی و شکوفایی موسیقی ایران سازهای بسیاری نیز ساخته شده و بکار گرفته شده است. از این میان می‌توان از سازهای بادی، کوبه‌ای، زهی و… همانند بربت یا عود، نای، تنبور، مزمار، چنگ، زنگ یا زنج، سنتور، سیاه نای، سورنای، نفیر، نی انبان، ارغنون، تاس، طبل‌های گوناگون، چنبر، شیپور، دار، چغانه، نقاره و …نام برد.

موسیقی ایران پس از ساسانیان و حمله اعراب و در دوره اسلامی بیشتر با فرود همسان بوده است. گرچه همین فرود برای فراز یافتن و ماندگاری آن سینه به سینه دوام یافت و تا به امروز ماناست. اعراب نیز برای جنگ رَجَز خوانی می‌کردند و برای بزم‌های خود غِنا می‌خواندند. دستاورد ایرانیان برای اعراب در آغاز راه، سازهایی بود همچون دایره و نی که به اعراب ارمغان داده شد تا با آن بتوانند به آیین‌های خود رنگ آهنگین ببخشند. اعشی بن قیس از ایرانیان ساز آموخت و اعراب را با سازهای دیگر آشنا کرد. از دیگر موسیقیدانان این دوره که نزد ایرانیان آموزش دیدند سعیدبن مسجح، علی بن هشام و عبدالله بن سریج،یونس کاتب،… می‌توان نام برد.

برای آنکه از شعر دور نمانیم باید گفت آنچه که ایرانیان از اعراب آموختند نیز بسیار درخور ستایش است. علم عروض که علم تکرار برخی از افاعیل است را نیز ایرانیان فراگرفتند و با هوشمندی خود و دگرگون کردن ساختار آن  هوشمندانه از آن بحوری نو آفریدند مانند بحر قریب، مشاکل و رباعی که ویژه‌ی پارسیان است. آنچه شما باید بدانید این است که اوزان عروضی چون دارای تکرار هستند در موسیقی نیز رویکرد خود را نشان می‌دهند و موسیقی نیز در این تنگنا ناگزیر به تکرار است.

در این دوران که عباسیان نیز دیوان سالار بودند موسیقی با رَوَندی بر شعر عروض استوارتر شد و شکوه پارسی سُرایی گذشته خود را نداشت. در گوشه و کنار با برخاستن و پیروزی یعقوب لیث و برگشت زبان دری به جای زبان عرب، بیان موسیقایی و شعری جانی تازه یافت.

منصور خلیفه عباسی بیش از هر چیز به برگردان کتاب‌های گوناگون به زبان عرب تلاش ورزید و عبدالله مأمون با آزاد اندیشی بهتری که داشت با برگزیدن بزرگمردان ایرانی به کار، دست آنان را برای کارهای فرهنگی باز گذاشت و با این کار به بارورکردن تمدن و فرهنگ اسلامی که ایرانیان بیشترین کارکرد و کوشایی و نوآوری را در آن داشتند به یادگار گذاشت.ترجمه کتاب‌های موسیقی هند و یونان ارمغان این دوران است. بسیاری  ریشه دشمنی با موسیقیدانان و خنیاگران را از این دوران می‌دانند که ارجمندی این خنیاگران نزد خلفای عباسی  بیش از دیگران بود. خلفای عباسی شیفته‌ی خوشگذرانی، باده پیمایی و بزم‌های این چنینی با موسیقی و پایکوبی بودند. از موسیقی دانان این دوران ابراهیم بن ماهان موصلی، اسحاق موصلی، زریاب، منصور زلزل، ابو جعفر محمدبن حارث ، ابوالعباس سرخسی را می‌توان نام برد.

این دوران کم و بیش می‌گذرد و در فراز و فرود تاریخ و در میان جنگ و آشتی و شکیبایی ایرانیان، دستاوردی چند از کتاب‌ها و برگردان‌ها و کاوش‌ها دوام می‌یابد. ایرانیان پویایی خود را در سایه سختی‌ها از دست نمی‌دهند و همچنان چراغ علم و فرهنگ را برای پاسداشت پیشینیان خود با شمع جان خویش روشن نگاه می‌دارند و امپراتوری فرهنگی را جایگزین امپراتوری جغرافیایی می‌کنند.

   ابوبکر محمدبن زکریای رازی  کتاب فی جمل الموسیقی، ابونصر محمدبن محمد فارابی ( معلم ثانی)، کتاب الموسیقی الکبیر، اخوان الصفا رساله‌ای به نام رساله فی الموسیقی، ابو عبدالله محمدبن کاتب خوارزمی کتاب مفاتیح العلوم، ابوعلی حسین بن عبدالله سینا رساله به نام نجات ،ابوالحسن طاهربن زیله اصفهانی کتابی به نام الکافی فی الموسیقی به نگارش درآورده‌اند که به یادگار از آن روزگاران است. از دیگر پژوهشگران موسیقی نیز می‌توان به ابوالحسن بهمنیار، ابوالوفای بوزجانی، حکیم عمر خیام نیشابوری، امام فخر الذین طبرستانی رازی، ابو جعفر حکیم بن احوص سغدی سمرقندی را نام برد.

هجوم ددمنشانه مغول به ایران کاخ آمال و آرزوهای این سرزمین پهناور و نامدار را آنچنان دستخوش باد خزان ساخت که آنچه دوست و دشمن در سایه امید و نامیدی فراهم آورده بودند به آنی از بین برد و آتش پاک به دست ناپاکان افتاد و دودمان همه را به آتش کشید. این دوران، سیاه‌ترین دوران تاریخ این مرز و بوم است. اما باز ایرانیان از پای ننشستند تا با چاره جویی و یاری از ایزدان خویش با شکیبایی و جانفشانی خود به مغولان درس‌ها آموختند. این دوران، آیین تصوف به یاری ایرانیان شتافت. مولانا جلال الدین محمد بلخی زاییده و پرورش یافته در این دوران است. تصوف و رواج موسیقی و سماع در این روزگاران اندکی آلام ایرانیان رنجکش را آرام بخشید. خواجه نصیرالدین طوسی ریاضی دان و ستاره شناس بزرگ ایرانی در موسیقی نیز رساله نوشت و محمود ابی بکر شروانی و صفی الدین ارموی نیز در این دوران به پژوهش و نگارش رساله درباره موسیقی پرداختند. از دیگر ایرانیانی نیز که در این راه کوشا بودند می‌توان عبدالمومن اصفهانی، محمد شاه اربابی، قطب الدین شیرازی، شمس الدین محمدبن محمود آملی رانام برد.

در دوره‌ تیموریان تا پیش از دوران صفویان نیز ایرانیان مجالی نیافتند تا بر این گستره‌ی دانش، بال و پریابند و به پرواز درآیند. اما عبدالقادر مراغه‌ای شاعر، خوشنویس و خواننده و نوازنده برجسته عود در این دوران کتاب مقاصد الاالحان را برای ایرانیان به ارمغان گذاشته است. او آخرین کسی است که درباره موسیقی از دوران کهن کتاب به نگارش درآورده است. سپس فرزند او جامع الاالحان را با نگاهی دوباره به کارهای پدر به چاپ رساند و نوه او محمد مراغه‌ای نیز کتابی نوشت بنام مقاصد الدوار که در کتابخانه نوری عثمانیه در قفسه است. از موسیقیدانان این دوران می‌توان به خواجه رضی الدین رضوانشاه خواننده و تصنیف ساز، خواجه قل محمد می‌چکی و از شاعران به نامی چون سعدی  استاد سخن، حافظ شیرازی و جامی نام برد.

شرح ادوار عبدالقادر مراغه ای

شرح ادوار( تقسیم بندی دساتین) عبدالقادر مراغی

   دوران صفویان نیز دوره‌ای ست که موسیقی گسترش نیافته و خنیاگران راهی جز ماندگاری در تنگناهای پیش آمده را ندارند. پشتوانه‌ای آزاد اندیش همچون ساسانیان را ازدست داده‌اند و هجوم وحشیانه و ددمنشانه لشگریان عرب و مغول آنچه را به گونه‌ی نگارش و دست آفریده داشته‌اند از ایشان به آتش نادانی سوخته‌­اند. از این تاریخ دیگر کتابی ارزشمند در این باره به نگارش در نیامده است. تنها در دوران شاه عباس اول فرزند سلطان محمد خدابنده، برای آبادانی سرزمین کوشش‌هایی انجام شد. رگه‌هایی از موسیقی دوباره جان گرفت چرا که شاه خود از این هنر ناب به شگفتی می‌آمد و آن را دوست داشت. سازهای این دوران تار،کمانچه، نی لبک، قره نی، دایره تنبک بودند که با همراهی رقصندگان زیباروی موی چلیپا به رامشگری می‌پرداختند. از نوازندگان به نام این دوران میر فضل الله تنبور نواز،احمد کمانچه‌ای،شاه مراد خونساری و حافظ احمد قزوینی را می‌توان نام برد.

در این دوران آنچه از هر چیز دیگر در موسیقی پر رنگ‌تر دیده می‌شود آیین‌های سوگواری برای امامان و شهدای کربلاست که به گونه‌ای نمادین با اجرای شبیه خوانی یا تعزیه و آواز خوانی و سازهایی همچون نی، دهل، طبل، سنج و ریتم سینه زنان انجام می‌شد.

هوشمندی ایرانیان در این دوران نگهداری از برخی  ملودی‌های کهن در این آیین‌هاست که به شبیه خوانان یا تعزیه خوانان سپرده شد تا به گوش مردم برسانند. روضه خوانان در این دوره پا به میدان گذاشتند و نقاره زنی دوباره جان گرفت. ساخت تصنیف بر پایه اشعار عروضی نیز در این دوران دیده می‌شود.

اتاق آکوستیک عالی قاپو

اتاق آکوستیک اجرای موسیقی در عالی قاپو

   در دوران شاه سلطان حسین  نیز رواج ادعیه،‌ سحر و جادو و خرافات به اوج خود می‌رسد و دوران آزار رساندن و بد دانستن موسیقی از سوی متشرعین و فقها و متعصبین مذهبی آن دوران فرا می‌رسد و پایه دشمنی و برچسب‌های گوناگون به خنیاگران پی­‌ریزی می‌شود تا جایی که خنیاگران و رامشگران دانا در ابراز هنر خود از ترس این نادانان و نابخردان پرده­‌پوشی می‌کنند و برخی زادگاه خود را به سوی هند و دیگر کشورها ترک می‌کنند.

بخش سوم(پایانی) مقاله کوتاه نوشت تاریخ موسیقی ایران زمین از پیمان پورشکیبائی را از اینجا بخوانید.