“طنین عود و نغمه های عبدالوهاب شهیدی”
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
سنایی
دیر زمانی است که هرگاه نوای عود یا بَربَت به میان می آید نام هنرمند بزرگ عبدالوهاب شهیدی نیز به گوش می رسد.
نوای سازی که از دوران کهن به یادگارمانده و هم نقش های آن بر سفال و سنگ زینت بخش گردهمایی های شاهانه بوده است.
بسیاری عود نواخته و می نوازند اما آنچه در یادکردها مانده و دستان گردیده نوای عود و آوازهای این هنرمند برجسته و بی مانند، عبدالوهاب شهیدی است که طنینی جاودانه یافته است.
به راستی که چه زیباست ایران زمین با مردان و زنان باشکوهی که بر گوشواره ی فرهنگی اش هنر می آویزند.
بی گمان زیستِ ارزنده ی هنرمند در هر سرزمین برای بارور کردن و شکوهمند ساختن فرهنگ آن آشکار است و آنچه بردوش ماست اَرج نهادن و شُکوه ِهنر را ستودن و از آن ارزشمندتر شناساندنِ هنر و هنرمند به دیگران است.

عبدالوهاب شهیدی در حال عودنوازی
عبدالوهاب شهیدی
شادروان عبدالوهاب شهیدی موسیقیدان، آوازخوان و نوازنده برجسته ی عود که از کودکی نزد پدر میرزا حسن شهیدی که با موسیقی آشنایی داشت به راه زیبای هنر گام گذاشت و پدر تا سیزده سالگی او را همراهی کرد.
عبدالوهاب با کوشش و پشتکاری که در خور هر هنرمندی است خود را تا بدان پایه رساند که آموزگار بزرگی همچون اسماعیل مهرتاش او را نزد خود پذیرفت تا موسیقی را بهتر بیاموزد.
از آنجا که استاد مهرتاش راهنمای دانایی بود او را به گونه ایی آموزش داد که وی دارای رَوشِ ویژه ی خود در آوازخوانی گشت و همزمان ساز عود را نیز به خوبی و بسیار توانمند فراگرفت.
همکاری عبدلوهاب شهیدی با برنامه ی گلها در رادیو از سال ۱۳۳۹ آغازشد و تا سال 1357 ادامه یافت و نوای آوازهای ماندگار و ترانه های وی هنوز از زبان مردم به گوش می رسد.
در برنامههای جشن هنر شیراز دیگر خود هنرمندی سرشناس و دوست داشتنی بود
و با هنرمندان ستودنی همچون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید، و محمد اسماعیلی و… هم نوازی کرد و آواز خواند.
از دیگر ویژگی های این هنرمند ملی آن بود که با موسیقی فولکلوریک لرستان نیز آشنایی دیرین داشت و شیوه ی مضراب نوازی، نوازندگی و خواندن آن دیار را به زیبایی می خواند
و می نواخت و از پرکارترین هنرمندان برنامه ی گلها بود.
ترانه ی زیبای زندگی او که ترانه ای است لُری هنوز بر زبان ها جاریست و در کلاس های موسیقی آموخته می شود. روانش شاد و ترانه ها و آوازهایش ماندگار باد.
اون نگاه گرم تو جام شرابِ اما سرابِ
زندگی بی چشم تو رنج و عذابِ رنج و عذابِ
آهِ من ترسم شبی دامنت بگیره
با دلم بازی مکن عاشق و اسیره ترسم بمیره
یک شب از روی صفا بادلم وفا کن
یا وفا کن با دلم یا من و رها کن
میشکنی شیشه دلم قدرش و ندونی
مهربونی با همه با من و دل من نامهربونی
زندگی بی چشم تو رنج و عذاب اما سراب