آوازِ اَساطیر نوایی خوش از دَستان تَنبور

  دیر زمانی است که می ­خواهم درباره­ ی این آلبوم ویژه برای شما دوستداران بنویسم اما روزگار است و هزار داستان نانوشته که باید گذراند. به هر روی نمی­ خواهم که سخن دراز شود. آلبوم آواز اساطیر شاهکاری زیبا و ماندگار در گستره­ ی موسیقی فولکلوریک و مقامی ایران است. موسیقی که آبشخور آن فرهنگی است بارور شده در این جغرافیا (کرماشان یا کرمانشاه) که در ایران دوست داشتنی است. مردمان کُرد، این ایرانیانِ هنرآفرین و قهرمان پَرور در فراز و فرود تاریخ داشته ­های کهن خود را در کتیبه­ ها،کتاب ­ها­، آواها و نغمه­ ها برای ما برجای گذاشته ­اند. یکی از این کتاب­های کهن همانا شاهنامه کُردی است. این که شاهنامه ­ی کُردی چیست را می ­توانید از مقاله­ ها و کتاب ­های بسیاری که در این راستا پژوهش و نگارش شده است جستجو کرده و بخوانید. برای نمونه دو مقاله را برای شما نام برده ­ام تا ساده ­تر آن را بیابید. در این جا ما برآنیم تا به شناختِ زیبایی این آلبوم از دیدگاه شعر و موسیقی بپردازیم.

مقاله 1: شاهنامه کرد اثری مستقل یا ترجمه ­ای از شاهنامه فردوسی؟ احمد شریفی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

مقاله 2: معرفی، نقد و تحلیل روایت هفت لشکرگورانیفاطمه­ چمن­ آرا، رحمان ذبیحی، بهروز چمن ­آرا، علیرضا شوهانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

کاور آواز اساطیر- علیرضا فیض بشی پور

آهنگساز این نغمه­ های جاودانه موزیسین برجسته، دل­ آگاه و دانش ­آموخته­ ی رشته­ ی کارشناسی موسیقی از دانشگاه تهران علیرضا فیضِ­ بَشی­ پور  است. او از دوران کودکی در بستر موسیقی مقامی نزد پدر غلامحسین و دیگر بزرگانِ آموزگار اخلاق و ساز همچون سید­ولی­ حسینی، سید­قاسم ­افضلی، سید­محمود­علوی، سید­محمد ­احمدی، سید امرالله­ شاه ­ابراهیمی، طاهر یارویسی، درویش عابدین خادمی و بهره ­گیری از آثار کهن بجا مانده نه تنها رمز و راز های این ساز را آموخت بلکه شیو­ه ­ای را بنیاد نهاد تا نوازندگی و آهنگسازی این ساز در گستره­ ی مقام­ های تنبور که آن را هفتاد و دو مقام برشمرده ­اند و اشعار شاهنامه­ ی کُردی راهگشای دیگران باشد. او طرحی نو و استوار را بنیاد نهاد و راه ویژه­ ی خود را در پرده­ های تنبور آزمود که در رَوَند موسیقی تنبور کم مانند بوده و بی­ همتاست.

آهنگساز برای آهنگسازی بر روی اشعار شاهنامه­ ی کُردی بسیار کوشیده است. در بُن، برگزیدن اشعار شاهنامه کُردی خود گزینشی چالش برانگیز اما درست است. آنچه که این آلبوم موسیقیایی زیبا و رازآمیز را از دیگر کارهای خوانده شده با تنبور دیگرسان نمایش می ­دهد برگزیدن تار و پودهای این اشعار و بافتن آن با ملودی­ های مقام­ های باستان است و این کاری است که تنها خنیاگرِ آشنا با دانش موسیقی و ساز و شعر از پس آن بر می­ آید.

اکنون که کار درآمده چه کسی آن را می ­تواند بخواند؟ این­جاست که ارزش یکی از پدیده­­ های موسیقی ایران زمین استاد شهرام ناظری آشکار می­ گردد. او نیز که خود در این راه  پژوهشگری است توانمند، پا به ­پای آهنگساز برای این کار خود را آماده می­ کند.این نغمه­ ها با آنچه او تا کنون خوانده، دیگرسان است. افسوس، رزم، عشق، حماسه، غم، درد و شورمندی همه را یک­جا با خود دارد چون شاهنامه کُردی است. پس خنیاگران دست به دست هم داده برای آماده شدن این آلبوم بی­ همتا در گستره­ ی زیبای خُنیا­، سال­هایی چند تلاش کرده تا به بهترینِ خود، دل خوش می ­دارند و آن را به استودیو می­ برند. حافظ جوان نیز که در هر خُنیایی پدر را همراه بوده، سازِ دَفِ این کار را به زیبایی نواخته است. به راستی که این آفریدگاران هنر با کمترین ساز جاودانه ­ترین نغمه­ های کُردی را به مردمان سرزمین خویش ارمغان داده ­اند.

کاور آلبوم آواز اساطیر- شهرام ناظری

کُرد زبانان بیش از فارسی زبانان از این آلبوم سرمست می ­گردند چرا که زبان سروده­ ها کُردی است. در این بخش بر آن شدم تا برگردان سروده را به فارسی برای شما بنویسم تا با شنیدن آهنگ­ ها بهتر بتوانید از این آلبوم زیبا بهره ببرید. همچنین امید آن دارم که کاستی ­های کارم را بر من ببخشایید.

در آهنگ نخست خورآوا  که غروب خورشید یا آوای رفتن خورشید است و شاعر فانی بودن دنیا را بازگو می­کند شعری است با برداشت زیبای شاعرانه از درویش ذوالفقار که در یکصد سال پیش سروده گردیده­ است. تلنگرهای زیبای زینهارگونه آهنگساز برتنبور آرام آرام شما را با پیش ­درآمدی که گویا بیشتر بوده و برای رسیدن به شعر در استودیو از آن کاسته شده است شما را به سوی شعر رهنمون است. خواننده نیز در این کار همچون خوانندگان امروزین دیگر ترانه و تصنیف نمی­ خواند او همچون گوسانان کهن در زمان اشکانیان داستانی سرشار از پند و حکمت را با آواز خود از پرده ­های بَم تا زیرترین پرده ­ی گام صدای خود را برای شما آواز می ­دهد که این نیز از شگفتی ­های این کار است.

خورآوا

کیکاووس بود

باران کرم خداوند می­ بارید

آوازه ­ی حاتم طایی بود

هیاهوی مردان و صفیر تیر بود

رستم زال سرکرده بزرگان بود

پیش از این همانند او روزگار ندیده

ساقی مدام جام می ­گردانید

سرکرده دوران بهرام گور بود

در آن زمان چرخ گردون آرام بود

لیلی مجنون را داشت و بهرام دلارام را

فرهاد زاده­ ی عشق شیرین خود بود

زلیخا خیال یوسف را در سر می پروراند

اکنون درافتادیم در این روزگار

در این فتنه­ و آشوب رنجبار

در جور بی کران سرمای دوران

بیگانه شده ­اند پدران و فرزندان

هیاهیوی چالاکان دوران بود

ستیز و جنگ روزگار به ستمگری یک یک را از میان برداشت

نه هیاهوی عشق فرهاد نه صدای حاتم

نه رخسار یوسف  نه مُهر خاتم

نه عصای موسی و نه گیسوی رسول

نه یاهوی مجنون نه هوهوی بهلول

   در آهنگ دوم  مقام مجنونی که همان مویه بر مرگ لیلی است زیبا ساخته و پرداخته شده است. شیوه­ ی نوازندگی استاد بَشی­ پور ویژه­ ی خود اوست. او در این جا  با دست راست همزمان با نواختن سیم، صدای چوب صفحه ­ی تنبور را نیز در می ­آورد که تلنگری زینهارگونه است برای شنونده که به هوش باشد چرا که مویه­ ای در راه است و این گونه دست بر سینه تنبور فرو می­کوبد. شُر­های پیوسته، خوش طنین و بی­ مانند که نشان از تکنیک بالای وی دارند  همچون پَرهای تاووس باز و بسته می­ شوند تا سیم ­های تنبورِ بی­ تاب را  با پرده ­­های مویه آشنا کند. استاد ناظری نیز مویه­ کنان می­ آغازد و با ساز آن چنان همراه می ­شود که نیازی به ساز دیگری جز آواز او نیست. موسیقی زیبایی به گوش شنونده رسانده می­ شود که نیازی به دانستن زبان شعر هم ندارد چرا که ضرب ­آهنگ مویه برای همه­ ی ایرانیان آشناست.

مقام مجنونی مویه بر مرگ لیلی

درمان زخم درد کاری­ ام

همراز ناله­ ی شب­ های بیداری­ ام

آرام جان اندوه بار من

مرهم سینه­ ی پُر از خار من

کجاست لیلی، نیست لیلی، رفته است لیلی

هوای تو چنان بر دلم نشسته

به دوریت سوگند راضی به مرگم

چشمانم گریان، رخسارم زرد

از داغ یاران زار و نزارم

پیمان من پیمانی است چون پیمانِ مجنون

لیلی من ­تو هستی تا روز مرگ

کجاست لیلی، نیست لیلی، رفته است لیلی

   آهنگ سوم چای بیژن یا چاه بیژن است. انگاره ­ای بر دیدن بیژن خود را در چاه ارژنگ و رهایی­ اش در پگاهان به دست رستم است. این­گونه از اندیشه می ­گذرد که گویی در چاه افتادن بیژن همانا فریب دنیا خوردن است و رهایی­، بیدار شدن ندای درون آدمی است که او را از بَند، چاه و فریب دنیا رهایی می­ بخشد. در همان آغاز استاد ناظری همچون گوسانان کهن اشکانی به داستان خوانی حماسی با همراهی تَنبور و دَف می­پردازد. آهنگساز نیز از مقام­ های باستانی بهره برده و گزینشضرب ­آهنگ را به زیبایی برگزیده است. در پایان با همخوانی کوتاهی این گوسان­خوانی پایان می­ پذیرد.

چاه بیژن

ارﮊنگ نگهبان و من درون چاه گرفتارم

رهایی خود را به دست رستم می­ بینم

یار ای یار

مگر رستم مرا از بند رهایی بخشد

از دست دیوهای حیله­ گر رها کند
ستاره اَبرنگ مرا امشب به شهر آورد
همانند یک انسان کر و لال

بدون گفتگویی نزد شما آمدم
هر گاه آوایی می ­شنوم

 گویا آن آوا کنایه­ های چاه ارﮊنگ است

یار ای یار

   آهنگ چهارم روسَم یا همان رُستَم و در اینجا رستم را به یاری خواستن است. چرا که رستم نماد پهلوانی و یاریگری و پیروزی بر اهریمنان است. در این جا نیز آهنگ به گونه­ ی حماسی و با ضرب آهنگ تندی آغاز و آواز رستم خواهی خوانده می­ شود. گفتنی است که مقام­ های نواخته شده در این آلبوم همگی برپایه مقام­ های باستانی نواخته شده و آهنگساز برای زیباتر شدن کار با دانش و احساس از خُنیا و فَنِ خود نیز برآن افزوده است. دانش و دانسته ­های وی گاه بدان پایه است که رگه ­هایی از یک مقام را که در هر جغرافیای آن دیار(کرمانشاهان) به گونه­ ای دیگرسان نواخته می­ شده را در آن می­ شنویم.

 رستم خواهی
به یاد آن روزی که از زال باج ستاندی
لباس رزم برتن کردی و پوست ببر را درآوردی
فدای نام تو ای خداوند نیرو و رخش

بَبر بی ­باک و شیر دل نَلَرز، رستم

لباس رزمِ از پوستِ ببرِ خود را بر تَن کن
پای بنه در رکاب رَخش تیزرو
اشکبوس راه میدان بسته است
با سوز رستم پیلتن را به رزم فرا می­ خواند
رستم برخیز از خواب

 اکنون که هنگام خواب نیست
هنگام نبرد با افراسیاب است
سپاه قبرس­ شاه را سرنگون کردی
زنون جادوگر را در خون غلتاندی
سرخاب شاه زنگی شاه تنزیل سوار

خود و سپاهش را تار و مار کردی، رستم
سر تا پا سیاه پوشیدم
در هجران دوست دل ریش شده و می­ سوزد
از آتشِ دوری دلم بی ­تاب شده

از غم  دیدگانم تار شده است
رستم به فدای رخش گلگون تو
ایرانی تنها به تو امید دارد
امیدشان را نا امید نکن

    آهنگ پنجم دونوازی تنبور و دف در مقام جلوشاهی که  از کهن نغمه­ های مقام ­های تنبور است که از شورمندی ویژه­ ای برخوردار است. در گذشته دور این مقام هنگام به پیشواز رفتنِ شاهان، بزرگان و پیشوایان معنوی نواخته می­ شده و گه­ گاه با سازهایی همچون سُرنا و دُهُل نیز همراه بوده است. گزینش این آهنگ و چیدمان آن پس از رستم خواهی بسیار درست و بجاست. حافظ ناظری نیز با همراهی دف خود با تنبوری که دست و پنجه استاد، آن را همچون اسبی تند و چابک به پیش می ­راند همراهی زیبایی دارد.

آهنگ ششم که مقام مجنونی لنگ خوانده می­ شود با شعر زیبای فغان مجنون اندوهبار با آوا و خوانش زیبای استادانه شهرام ناظری که خود در این خُنیا، مجنونی است شیفته­ ی لیلی، خیال شما را به پرواز درآورده و به دیار عاشقان دلسوخته می­ برد. نواختن تنبور در این بخش نیز بسیار ماهرانه است و موسیقی را که خواننده نیاز دارد تا بر آن سوار شود تا شور و احساس آن به سوی شنونده سرازیر گردد را به نیکویی بیان می ­دارد. آکسان های بجا و درست و شُرهای بی مانند وی بیانی ویژه را به این مقام باستانی داده است.

فغان مجنون اندوهبار

آی عزیزم  غم شب­ ها

ای دل، دست از غم­ های شبانه بدار

خویش را چون فرهاد در دوران خسرو کن

به سنگ­­تراشی پرشور در دل بیستون

شاهزاده­ ی سنگتراش فغفورزاد­ه­ ی چین

با مرگی شیرین جان فدای لیلی کرد

اکنون تو در پای که جان می­ دهی

اگر لیلی هستی مجنون تو کیست؟

شیدای پرشور  مجنون تو کیست؟

آرزویت چیست­؟

به چه می ­اندیشی؟

   آهنگ هفتم­، شورِ درد نام دارد که نغمه پردازی شعر آن از ساخته­ های استاد شهرام ناظری است. در این بخش نیز آهنگسازی تنبور بر روی این نغمه به زیبایی ساخته و پرداخته شده است. شعر زیبای آن از شاعران کُرد بوده که پس از مقام مجنونی لنگ درست و بجا برگزیده  شده است. پس از شنیدن کار پیشین، شما از شنیدن این کار بسیار گوش ­نواز سراپا مست موسیقی و شعر خواهید گشت و با خنیایی ماندگار و باور به نیروی عشق­، شنیدن آلبوم پایان می ­یابد.

فغان مجنون در هجران یار

کوس رسوایی من به صدا درآمد
دستم از دامان دوست بریده گشت

یاران دردمندم
سَر تا پا آلوده­ ی دردم

های عزیزم  آی عزیزم
مجنون سوخته ­ی بیابان گردم

های عزیزم آی عزیزم
از عشق لیلی در بی­ کسی مُردَم

های عزیزم  آی عزیزم
یاران سوختم از سوز عزیز و از شور درد

از بس آه سرد کشیدم

شراره ی آهم از گردون گذشت

     آنچه باید بیافزایم این است که در برگردان اشعار کُردی به فارسی کوشیده ­ام تا از بار ادبی آن کاسته نشود. چنانچه دوست داشته باشید خواهید توانست این شعرها را با رَسم ­الخَط کُردی نیز جستجو کنید. برای این­که این گفتار شایسته ­تر باشد نیز اشاره کنم که این آلبوم در سال 1379 از سوی شرکت آواز بیستون و با تهیه کنندگی محمد عزیزی منتشر شده است. صدابرداری­، میکس و مسترینگ آن در استودیو پاپ و به دست محمد علیزاده انجام گرفته است. عکس روی جلد را خانم روشنک و عکس درون جلد آن به شیوه­ ی قدیمی ظهور و چاپ سیا­ه و سفید از پیمان پورشکیبائی است و اجرای طرح جلد را ناشا به فرجام رسانده و سبزعلی عزیزی آن را به چاپ رسانده است.

هنرمندان آلبوم آواز اساطیر

پوستر انگلیسی آلبوم آواز اساطیر

پوستر انگلیسی آلبوم آواز اساطیر 2

همچنین در سال 2001 از سوی شرکت موسیقی فرانسوی BUDA MUSIQUE این آلبوم از آثار فاخر جهان برگزیده شده و منتشر شده است. در این آلبوم پیش درآمد خورآوا و برخی از دیگر پیش درآمدهای مقامی کوتاه نشده و کمی شنیدن آن برای دوستداران موسیقی فولکلوریک و مقامی گوش ­نوازتر خواهد بود.

پیمان پورشکیبائی

تهران زمستان 1399