استاد محمود پورشکیبایی گردش خورشید را از سال هزار و سیصد و بیست و سه، از زیباترین شهر ایران اصفهان نظارهگر بوده است. کودکی خویش را در این نگین کویر پشت سر گذاشت و از دانشگاه اصفهان با دانشنامة لیسانس ادبیات و زبان انگلیسی با رتبة عالی فارغالتحصیل شد.
نخست در چندین روزنامه به نویسندگی و طنزپردازی روی آورد و در کنار آن با صدای تربیت شده و خوبی که داشت به گویندگی در رادیو اصفهان نیز دل خوش داشت. نمایشنامههای او در رادیو که به تنهایی اجرا میکرد را خیلیها به یاد دارند.
در گذرگاه زمان بنا به شیفتگی و هنرجوییاش عکاسی را از استادان بنام آن زمان همچون استاد امانالله طریقی در اصفهان و استادانی همچون دلنواز، مفاضی، توکل و ژرژ در شیراز جایی که پدر شاعر و فرهیختهاش محمدعلی پورشکیبایی زندگی میکرد آموخت، بهگونهای که فنِ نورپردازی پُرتره و رتوش و عکسهای دست رنگ وی زینتبخش سر در عکاسیها شد و دستیابی به چندین جوایز ارزنده در مسابقات عکاسی و جشنوارهها را برای وی به ارمغان آورد.
عشق پاک وی به مردمان سرزمینش او را در راه آموزش زبان و ادبیات انگلیسی به شهر دارابگِرد که تختگاه دارا و اردشیر بابکان بود کشاند و سالهای خوش و ناخوش او در این شهر کهن گذشت و در میان مردم آن دیار از ارج و ارزشی ویژه برخوردار است و راهکارها و پندهای خردمندانهاش زبانزد مردمان آن دیار است.
استاد محمود پورشکیبایی در دوران بازنشستگی نیز از پای ننشست و با کولهباری از دانش، پژوهش و کارآزمودگی که در این سالها اندوخته بود به دوبله، فیلمنامهنویسی ، نمایشنامهنویسی و بازیگری تئاتر، در کنار هنرمندان شیراز روی آورد و با اجرای نمایشنامههای رادیویی برای صدا و سیمای استان فارس نیز بر کارنامه هنری خویش افزود.
دستاورد پژوهشهای وی در ادبیات فولکلوريک با گویشهایی از جایجای سرزمینمان در کتاب َاشک کویر، با نگاهی نو و پندآموز نوشته این نويسنده در انتشارات نوید شیراز به چاپ رسیده و کتاب صوتی بچههای دوهزار و پنجاه، پنج نمایشنامة کوتاه، هنر دوبلاژ و یازده نمایشنامه در کتاب این رو به آن رو از دیگر نوشتههای این هنرمند است که نشر رهی آن را به دوستداران پیشکش کرده است.